تاریخچه شهر

پیشینه تاریخی شهرستان

(وجه تسمیه – حوادث مهم تاریخی مستند و…. )

شهرت شهرستان تربت جام به سبب آن است که یکی از مشایخ بزرگ بنام شیخ احمد جام ملقب به ژنده پیل از عرفای قرن پنجم در این سرزمین مدفون است نام تاریخی این سرزمین ژام یا سام بوده است که به تربت جام معروف شده است در جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی در این باره آمده است در خاور ولایت زاوه و شمال خاوری قهستان نزدیک رودخانه هرات ولایت زام یا جام است که کرسی آن در قرن چهارم شهر بوزجان بود . این شهرستان ازنظر فرهنگ اسلامی وایرانی دارای اصالت وغنای بالایی بوده وشخصیت های مهم علمی، ادبی وعرفانی نظیرخاتم الشعراعبداالرحمن جامی، شیخ احمدجامی، ابوالوفای بوزجانی، شاه قاسم انوار، هاتفی خرجردی ازاین سرزمین برخاسته اند وموسیقی مقامی آن نیزشهرت جهانی دارد.این شهرستان به لحاظ مذهبی دارای جمعیت تلفیقی شیعه وسنی است که بحمدالله دارای روابطی بسیار صمیمانه ونزدیک می باشند.
تربت جام تا سال ۱۲۸۵ یکی از ولایات ایالت خراسان بود که شامل بلوک جام (مرکز جام) بالا جام ، پایین جام بود . با اجرای قانون تقسیمات کشوری در سال ۱۳۱۶ تربت جام یکی از بخشهای هفتگانه شهرستان مشهد شد که دهستانهای کاریزنو ، میان جام ، قلعه حمام و پایین جام را شامل می گردید . بر اساس مصوبه شماره ۱۴۵۱۶ مورخ ۲۵/۶/۱۳۳۶ مجلس شورای ملی سابق شهرستان تربت جام با بخشهای حومه ، باخرز (تایباد) زور آباد (جنت آباد) از شهرستان مشهد منتزع و تبدیل به فرمانداری گردید . بخش طیبات (تایباد) که تا سال ۱۳۵۴ تابع شهرستان تربت جام بود به موجب مصوبه هیئت وزیران در تاریخ ۲۹/۱۰/۵۴ از این شهرستان متنزع و تبدیل به شهرستان شد . در حال حاضر شهرستان تربت جام بر اساس آخرین تقسیمات کشوری دارای چهار بخش به نامهای : مرکزی ، نصر آباد ، پایین جام و بوژگان  و پنج شهر بنامهای : تربت جام ، سمیع آباد ، نصر آباد ، نیل شهر و احمد آباد صولت می باشد .

 

تربت جام در گذر زمان

عبدالطیف عرب تیموری

۱- جام در دوران باستان(قبل از اسلام)

سرزمین تاریخی زام( جام فعلی) یکی از سرزمین های کهن مسکونی در ایران باستان بوده است که با توجه به قرار گرفتن در حاشیه ی جنوبی نزدیک به حوضه ی کشف رود خراسان رضوی ، محل پیدایش قدیم ترین آثار سنگی از زندگی  انسان ها درایران کنونی در حدود یک میلیون سال پیش می باشد. قطعاَ این محل نیز برخوردار از زندگی و تمدن اولیه ی بشری بوده و در حواشی جام رود مراکز تمدنی اولیه و باستانی قبل از آریایی ها شکل گرفته است ؛ که بقایای تپه ی مخارد در نزدیکی شهر فعلی تربت جام در کنار جام رود حکایت ازقدمت پنج هزار ساله ی این دیار دارد.(صابر مقدم،۱۴:۱۳۸۳) وجود سفالینه ها و آثار مکشوفه ی دیگر درخرجرد جام و نواحی پایین دست جام رود به سمت محل تلاقی آن با هریررود و وجود بوژگان و دیگر آبادی های بازمانده ی باستانی در حوزه ی شهرستان جام همچون تپه ی شور قاعه در نزدیکی پل خاتون و نامشگران و زرشتک و قلعه گبری و شورستان(تپه طلایی) و… گویای سکونت در دوران مختلف اولیه ی تمدن بشری و پیشینه ی دیرین این منطقه است که همگی بیانگر دیرینه بودن گاه های بشری در حاشیه ی جام رود و هریررود در چند هزار سال پیش می باشد.

با آمدن آریایی ها به سرزمین کنونی که بعداً ایران نام گرفت و به معنای سکونت گاه قوم آریاست، شاخه ای از آن ها که قطعاً از قبیله ی آریایی پارت بوده اند و در محدوده ی شرق خراسان فعلی تا حوالی ترکمنستان ساکن شدند. تعدادی از این قوم از تنگه ی شمالی کشف رود تا گذرگاه جنوبی که به کناره ی جام رود منتهی می گردد پراکنده شده(همان منبع،ص۱۴) و به تدریج تا کناره های هریررود و حتی تا منطقه ی سیستان و هیرمند گسترده و پخش شده اند و زیستگاه هایی را از ترکمنستان تا سیستان امروزی تشکیل داده اند که مناطق جام یکی از مراکز عمده ی این زیستگاه ها بود و آریایی های ساکن این منطقه ی شرق و شمال شرق در مقابل هجوم اقوام نیمه وحشی هون مقاومت می کردند و بخشی از تاریخ اسطوره ای و پهلوانی ایران را در این دیار تشکیل می دادند که در شاهنامه فردوسی هم به وجود و حضور این مردم و پهلوانان آن ها و مرزهای همیشگی آن ها در دوره های پیشدادی و کیانی به صورت اسطوره ای اشاره شده است. و حتی در دوره های تاریخی هم چون هخامنشیان نیز مردم صبور و مبارز این سرزمین به حیات و مبارزه ی خویش به عنوان بخشی از امپراتوری هخامنشی و حافظان مرزهای شرقی ادامه دادند تا اینکه پس از نابودی هخامنشیان و استقرار سلوکیان مردم پارتی از همین منطقه ی شرقی ایران بر ضد اشغالگران سلوکی قیام نموده و آن ها را  از شرق ایران و سپس تمام ایران بیرون راندند و قوم پارت به احترام اشک یا اَرَشک اولین قیام کننده ی پارتی، حکومت آریایی و مستقلی را که پس از بیرون راندن سلوکیان به وجود آوردند اشکانی نامیدند و پایتخت اولیه ، شهر نسا در شرق ایران بود که بعد ها به دامغان امروزی و سالوکیه منتقل گردید و از آن پس جام اهمیت بیشتری یافت و بخش مهمی از سرزمین پارت و دولت اشکانی محسوب می شده است.و از این دوره به بعد و به خصوص در دوره ی ساسانیان بارشد و اهمیتی که نیشابور پیدا کرد همواره جام سرزمینی مهم درشرق ایران و از زمره ی شهرهای ابر شهر(نیشابور) محسوب شده است.(زنگنه،۲۲:۱۳۸۳) و در این دوران جام با مرکزیت بوژگان و خرجرد و در کنار شهر ها و مناطقی همچون باخرز(مالن)و خواف و زوزن و… از ولایات مهم پارتی و ساسانی محسوب می شده است و جغرافی دانان مسلمان نیز بر این موضوع صحّه گذاشته و از جمله مقدسی و یاقوت حموی نیز از زام یا جام نام برده و بوزجان را کرسی و مرکز دانسته اند.

نکته ی جالب دیگر آن است که با وجود آن که نام زام یا جام به صراحت در کتیبه های موجود هخامنشی و ساسانی نیامده است اما لباس محلی جام که هم اکنون به نام« چهل تریز» معروف و مورد استفاده است برتن یکی از حجّاری های تخت جمشید از دوره ی هخامنشیان دیده می شود که به اشتباه یا به علّت نزدیکی به هرات جامه ی هراتی نامیده شده است.( مصاحبه با دکتر قیامتی از پژوهشگران فرهنگی منطقه ی جام) و البته لازم به ذکر است که در قبل از اسلام و بعد از اسلام و حتی پس از جداشدن رسمی هرات از ایران فعلی در دوره ی قاجاریه حوزه ی فرهنگی جام و هرات مشترکات فرهنگی فراوانی در لباس،زبان،آداب و رسوم و… داشته و دارد و بدین لحاظ در بسیاری از برداشت ها و اظهار نظرها، مشخصه ها و داشته های فرهنگی جام با هرات تلفیق شده است.

نکته ی مهم دیگر در مورد تاریخ جام قبل از اسلام و در دوران باستان، اهمیت و جایگاه خاصی است که این منطقه درتردد جاده ی ابریشم و مسیر تجارت و ترانزیت کالا از غرب به شرق داشته است. زیرا با نگاه به موقعیت  جام و نقشه و محل آن در حد فاصل هرات به نیشابور قطعاً می توان گفت جام در قبل از اسلام از مسیرهای اصلی جاده ابریشم از شرق به غرب بوده و مسیر جلگه ای و هموار و برخورداری از آب به علت وجود جام رود و هریرود همیشه موجب تقویت اهمیت ترانزیتی جام در دوران باستان بوده است و نقطه ی اتصال کاروان های عبور کننده از این بخش از جاده ی ابریشم از مسیر هند به بین النهرین و اروپا بوده است. بقایای پل های مخروبه ی باستانی همچون پل  ملّو و شرشری ونیز بقایای رباط های باقی مانده در این مسیر تایید کننده ی نقش تجاری جام در دوره ی باستان است و پس از اسلام نیز بر روی همان و ایستگاه های قبلی و در همان مسیر رباط های فراوانی ایجاد شد که از هرات تا سنگ بست برخی از آن ها هم اکنون موجود است و از آن جا در مسیری چهار راه مانند بخشی از این مسیر و رباط ها به سوی سرخس و مرو و بخشی به سوی توس و بخش اصلی آن نیز به سمت نیشابور و سمنان و ری ادامه می یابد که حتی هم اکنون نیز همین اهمیت و مسیر جاده ای و ترانزیت خود را حفظ نموده و از مسیرهای اصلی راه و راه آهن کشور می باشد.

 

۲-جام در قلمرو اسلام

منطقه ی جام با مرکزیت دو قطب تمدنی و باستانی خویش -بوزجان و خرجرد- و چندین مرکز زیستی دیگر به حیات موفق خویش و اثرگذاری فرهنگی و اقتصادی و کشاورزی و تجاری و امنیتی خویش در جهان باستان ادامه داد و در این دوران همچون دیگر نقاط شرقی ایران عمدتاً در آغاز پیرو میترائیسم و مهرپرستی بودند که با ظهور زرتشت آیین زرتشتی را برگزیدند و لازم به ذکر است که آیین بودایی که در نقاط دورتر شرق ایران همچون بلخ در افغانستان کنونی رایج بود هیچ گاه به این ناحیه چه قبل و چه پس از زرتشت راه پیدا نکرد و مردم جام به همان زندگی موفق و پربار خود ادامه می دادند تا اینکه در اواخر ساسانی به علت مشکلات عمده ای همچون بی لیاقتی شاهان ساسانی و جنگ های بی حاصل با رم و حملات اقوام شرقی و از همه مهم تر نظام تبعیض آمیز و طبقاتی ساسانی و خودخواهی و خودسری های موبدان زرتشتی و انحرافات و انحطاط و مشکلاتی که در این دین پدید آمد و نیز خشک سالی ها و مشکلات دیگر کم کم زمینه را برای تغییر بزرگ فراهم کرد. به ویژه آن که شعار ها و دعوت های اعراب مسلمان مبتنی بر عدالت و برابری و رفع تبعیض و ستم و برقراری توحید و ارزش های الهی و انسانی در جامعه بود و طبعاً با توجه به وضع موجود در اواخر ساسانیان به راحتی مورد پذیرش قرار گرفت و جدا از شکست های نظامی ساسانیان از مسلمانان ،مردم ایران نیز در اکثر نقاط از آیین جدید استقبال کردند و گرچه منطقه جام در امواج حملات مسلمین به علت دوری از مناطق غربی در امان مانده بود ولی به تدریج و با گسترش فتوحات در زمان خلیفه ی سوم جام نیز همچون دیگر نقاط وابسته به ابرشهر نیشابور مورد حمله ی مسلمانان قرار گرفت . در این مورد معتبر ترین سندی که وجود دارد و مورخینی که به تاریخ جام پرداختند به این مطلب و سند تاریخی استناد کرده و صحت آن را پذیرفته اند، گفته ی مورخ معروف مسلمان-بلاذری-در کتاب ارزنده ی فتوح البدان است که می گوید:«آن گاه ابن عامر، ابوسالم یزید بن یزید جُرشی را به روستای زام در نیشابور فرستاد. ابو سالم نخست زام را،و سپس باخرز را که نیز از روستاهای نیشابور است فتح کرد و جوین را نیز گشود و برده ی بسیار گرفت.»(بلاذری،۲۸۶:۱۳۴۶) و بدین ترتیب جام در سال ۳۱ هجری و با فرماندهی عبدالله بن عامر- به حیطه ی اسلام درآمد. و البته ضمن آن که بسیاری از نقاط با پذیرش اسلام و صلح تسلیم شدند در برخی نقاط زرتشتیان منطقه نیز مقاومت نمودند از جمله در منطقه ی خرجرد و زرشتک(زرتشتک) که حتی بنا بر معروف برخی از زرتشتی ها به همراه زرتشتیان سنگان خواف به هند مهاجرت کرده و در آن جا شهری به نام سنجان را در گجرات هند می سازند؛ و هم اکنون بقایای آن ها به پارسیان هند معروفند. اما به تدریج تمام منطقه ی جام و اطراف آن مسلمان شدند و تا پایان قرن اول هجری منطقه ی جام کاملاً در قلمروی فکری و عقیدتی اسلام قرار گرفت و به تاریخ پر فراز و نشیب خود در قرون اسلامی ادامه داد.

 

۳-جام پس از اسلام

جام در قرون اولیه ی اسلامی و تا حدود قرن چهارم به عنوان بخشی از نیشابور و منطقه ای مهم در مسیر هرات همواره اهمیت دارد و در این دوران ظاهراً با تخریب کاخ گلچهره از بناهای دوره ی ساسانی منطقه ی خرجرد جام به تدریج مرکزیت بوزجان اهمیت بیشتری می یابد و در دوران اولیه ی تاریخ اسلامی از بوزجان به عنوان منطقه ی قصر و دارای اهمیت از ولایات نیشابور یاد شده است (زنگنه ۲۳:۱۳۸۴)که این مطلب را مولف از احسن التقاسیم مقدسی نقل می کند. در دوران قدرت خلفای عباسی از جام چندان صحبتی نیست تا اینکه اولین بار در دوره ی حکومت های مستقل ایرانی قرن سوم و چهارم هجری  و در منابع تاریخی و جغرافیایی این دوران همواره از جام به عنوان منطقه ای آباد در مسیر نیشابور به هرات و در کنار مناطقی همچون سلومه، زوزن، سمنگان و… از حدود نیشابور یاد شده است.(ستوده۹۱:۱۳۶۲) که این کتاب حدود العالم از منابع معتبر تاریخی و جغرافیایی ایران قدیم است در این مورد حمد الله مستوفی جام را تا قرن هشتم نیز از اقلیم چهارم و دارای آبادی های بسیار و باغستان و میوه ، و آبش را از قنوات می داند و در اثر ارزشمندش نزهه القلوب از جام یاد می کند. در حدود همین دوران(قرن هشتم) جهانگرد معروف مسلمان ابن بطوطه ی مراکشی از جام بازدید کرده و آن را شهری متوسط و زیبا و دارای باغ ها و درختان فراوان دانسته که حریر آن معروف است و به وجود مرقد شیخ جام و جمعیت و محصولات کشاورزی و….مردم اشاره کرده است.(ابن بطوطه ،۳۸۲:۱۳۸۱)مجموعاً مورخان و جغرافی دانان قرون اولیه ی اسلامی بر  وجود و اهمیت جام به لحاظ آبادانی و تجارت متفق القول هستند. تا اینکه نخستین بار در دوره ی طاهریان و صفاریان که از اولین حکومت های مستقل ایرانی پس از اسلام هستند نام جام دوباره در یک واقعه ی تاریخی پدیدار می شود و آن حمله ی یعقوب لیث صفاری از سیستان به قلمروی طاهریان از جمله جام و فتح آن توسط حاکم صفاری در۲۵۳هجری می باشد. پس از آن و با قدرت گیری سامانیان در بخارا و نابودی صفاریان جام نیز در قلمروی حکومت سامانی قرار گرفته و در این دوره و نیز تا دوره ی اواخر سلطان محمود غزنوی است که به علت آرامش نسبی در خراسان جام نیز دوباره اهمیت قدیمش را باز می یابد و این دوره عرصه ی پیدایش علما و دانشمندان بزرگی همچون ابوالوفا بوزجانی و شیخ ابوذر بوزجانی و ابوجعفر زامی و بسیاری دیگر می گردد. حتی در همین دوره ی درخشان است که سبکتیکن غزنوی سلطان مقتدر وقت به همراه پسرش محمود که در آن زمان نوجوان بوده برای دیدن شیخ ابوذر به بوزجان می آید و شیخ ابوذر او را نصیحت می کند(حدود سال های ۳۶۰تا۳۷۰ هـ.ق) ولی در دوران مسعود غزنوی و پس از او جام نیز عرصه ی درگیری های بین غزنویان و سلجوقیان واقع می شود و در همین دوران است که شیخ احمد از نامق به جام آمده و پس از خودسازی در کوه های بزرگ به ساختن خانقاه و تربیت شاگرد در معدآباد مشغول است و سلطان سنجر پسر ملکشاه سلجوقی به قصد جنگ با برادر ناتنی اش برکیارق به جام لشکر می کشد و با دیدن کرامتی از شیخ و در حالی که قبلاً قصد نابودی وی را داشته ارادتمند شیخ می گردد و مرید او شده و در ساختن خانقاه کمکش می کند و به دفعات از پایتخت خود مرو به جام و به دیدن شیخ می آید و معدآباد رونقی فراوان می یابد و به تدریج بر وسعت و جمعیت آن افزوده می شود.

۵- آمدن شیخ احمد ،نقطه ی عطفی در تاریخ جام

بدین ترتیب و با مهاجرت و استقرار شیخ در معدآباد کم کم اهمیت این منطقه فراوان شده و شیخ پس از عمری تلاش و مجاهده و تشکیل خانواده ای بزرگ و تربیت فرزندان و شاگردانی فراوان جام را اهمیتی فراوان بخشیده و ملقب به شیخ احمد جامی می گردد و موجب جلب توجه بزرگان و حکام و وزرا به جام گشته و معدآباد در پیشرفت از بوزجان پیشی می گیرد و آن گاه که شیخ در سال۵۳۶ هجری در معدآباد وفات می کند و در محوطه ی خانقاهش دفن می گردد. با گذشت چند سالی و به تدریج جمعیت زیادی از بوزجان و روستاها و شهرهای اطراف برای زندگی در کنار مرقد شیخ و برخورداری از حمایت فرزندانش و امنیت و آرامش موجود به معدآباد می آیند و کم کم نام معدآباد در اوایل قرن هفتم به تربت شیخ جام تغییر یافته و هسته ی اولیه ی شهر تربت جام پیرامون خانقاه و مرقد شیخ احمدجامی شکل می گیرد.

واقعه ی مهم دیگر جام در این دوران حمله ی مغول است که با تدبیر زنی مومنه و عاقل به نام هبه الرحمن جامی که نوه ی شیخ بوده و معاصر حمله ی مغول متولی خانقاه جام بوده است شهر تربت جام از موج اول حمله ی مغولان در امان مانده و برخلاف شهرهای اطراف همچون هرات و… تخریب و قتل عام نمی شود و پس از آن نیز در دوره ی جانشینان چنگیز و شاهان مسلمان ایلخانی تربت جام مورد توجه و احترام قرار می گیرد و بناهایی توسط این سلسله در کنار مزار شیخ احداث می شود که از جمله مسجد زیبای کرمانی با زیبا ترین گچبری ایران است که هم اکنون باقی است و در سال۷۱۲یا۷۲۲ توسط غازان خان و پسرش اولجایتو ساخته شده و توسط استاد زکی بم محمد بن مسعود کرمانی گچبری شده است که خوشبختانه هم اکنون باقی است و سپس بنای سراچه و حوزه ی علمیّه ای که توسط خواجه علاءالدین محمد فریومدی آخرین وزیر ابوسعید ایلخانی مغول ساخته شده و سراچه ی آن هم اکنون به همین نام باقی است.

در اواخر ایلخانی و با پیدایش سلسله های محلی از بازماندگان مغولان سلسله ی محلی پرقدرتی به نام آل کرت در قرن هشتم قدرت می گیرد که حکومت جام و هرات و اطراف آن توسط خان بزرگ مغول در مغولستان رسماً به این خانواده تعلق می گیرد و این سرآغاز رسمی جدا شدن جام از نیشابور و اتصال آن به هرات است که تا قرنهای بعد ادامه می یابد.

در همین دوره است که جام در جریان جنگ بین آل کرت و سربداران بار دیگر صحنه ی نبرد شده با شکست سربداران کماکان جزو قلمروی هرات باقی می ماند و آل کرت در این دوران به رشد فرهنگی و معماری جام توجهی خاص نموده و بناهایی نظیر ایوان رفیع مزار شیخ جام در همین دوره ساخته می شوند و درب های تاریخی خانقاه ساخته و نصب می گردند و آل کرت بدان حد به شیخ جام ارادت داشته اند که ملک غیاث الدین آل کرت وصیت می کند که او را در کنار شیخ دفن کنند و قبرش هم اکنون باقی است.

۶-دوره ی تیموریان، عصر طلایی تاریخ جام

بدون شک اگر بتوان در سیر تاریخ جام دوره ای را عصر طلایی نامید آن دوره جز دوره ی تیمور و به ویژه فرزنداش شاهرخ والغ بیگ نمی تواند باشد. زیرا تیمور پس از حمله به خراسان و نابودی آل کرت و سربداران ارادتی خاص به شیخ  جام و فرزندانش نشان داد و ضمن اینکه خود ارادتمند مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی بود به عرفا ارادتی خاص داشت و حتی به درخواست مولانا تایبادی، پسرش میرانشاه را که حاکم جام و فردی ظالم بود برکنار کرد  و به آذربایجان فرستاد و به توصیه ی مولانا پسر دیگرش شاهرخ را که فردی میانه رو و دوستدار علما و دانشمندان بود به حاکمیت جام و هرات گماشت( تایبادی) و این سرآغاز رشد مادی و معنوی جام بود ؛ زیرا شاهرخ به جای پدرش تیمور بر تخت سلطنت نشست و بارها از هرات به جام و به زیارت مرقد شیخ  آمد و به اولاد شیخ که متولیان خانقاه و مزار شیخ بودند احترام فراوانی گذاشت و هر بار در مسیر رفتن به مشهد و زیارت امام رضا(ع) در جام اقامت می کرد و در شهر یا گردشگاه های  اطراف آن همچون مخالفگاه و یا خرجرد شب هایی را اقامت می نمود. در همین زمان است که توسط همسر شاهرخ مسجد گوهرشاد در کنار حرم امام رضا(ع) ساخته شده و در این عصر در سایه ی امنیت و توجه سلاطین تیموری و دورهی مهاجرت خانواده ی مولانا عبدالرحمن جامی از دشت اصفهان و بالندگی او در جام و هرات و نیز دوران پیدایش بزرگانی همچون سید قاسم انوار، هاتفی خرجردی، تفتازانی، خواجه عزیزاله و بسیاری از بزرگان دیگر است. در همین دوران مسجد جامع تربت جام به نام مسجد شاهرخ یا مسجد نو توسط همان معماران مسجد گوهرشاد(برادران شیرازی) با سبک معماری زیبا و در کمال شکوه و سادگی در سال ۸۴۶ ساخته شده است .(در کنار مسجد عتیق که مربوط به عصر سلجوقی و سلطان سنجر است) این مسجد از ۶۰۰سال پیش تا کنون محل برگزاری نماز جمعه ی تربت  جامی ها و دارای کاربردی مستمر و روزانه است. هم چنین دو مدرسه علمیه در مقابل هم و در دو طرف آرامگاه در همین دوره ساخته می شود که یکی مدرسه ی فیروز شاهی(حوزه علمیه ی احمدیه فعلی) می باشد که توسط امیر فیروزه شاه از امیران و فرماندهان شاهرخ ساخته شده و دیگری مدرسه امیر شاه ملک است که با گذشت زمان تغییراتی نموده  و هم اکنون مورد استفاده است و علاوه بر آن ورودی قرینه ای و زیبای مجموعه ی مزار نیز در دوره ی شاهرخ ساخته شده و مجموعاً می توان گفت که تعداد زیادی از آثار و بناهای موجود در جام هم چون مسجد و و آرامگاه قاسم انوار و حوض انبار بزرگ آن (حوض خونی) و نیز رباط تاریخی و چهار ایوانه ی جام(محل فعلی اداره میراث فرهنگی و موزه ی مردم شناسی) و… به همراه بناهای زیاد دیگری در مشهد و نیشابور و خواف و تایباد که بناهای دوران شاهرخ والغ بیگ و فرزندانش می باشد در این دوران طلایی احداث شد.

۷-جام پس از تیموریان تا صفویه

با تضعیف تیموریان در خراسان و شکست بابر و رفتن او به هند جام نیز دستخوش دوره ای از فترت و رکود گردید که تا قدرت گیری کامل صفویان و حتی دوره ی شاه عباس ادامه یافت. در این دوره جام دوباره شاهد هجوم اقوام ازبک به این سرزمین و حتی مشهد است و چندبار در این جنگ ها تصرف شده و غارت می شود و حملات ازبک ها به ویژه در اوایل صفویه شدت بیشتری دارد و جام در دوره ی شاه اسماعیل وشاه طهماسب صحنه ی جنگ های بزرگی است. از جمله در سال ۹۳۵ در جنگی بین شاه طهماسب با عبیدالله خان ازبک منطقه ی زور آباد جام دستخوش اغتشاش شد و در سال ۹۴۳ نیز جنگ دیگری بین آن شاه و خان ازبک در جام درگرفت که منطقه ی جنگ حوالی محمودآباد فعلی بود و روستای جنگاه(جنگ گاه) یادگاری از آن جنگ هاست . چندبار دیگر نیز جام در شورش والیان و حکام محلی هرات و اطراف دست به دست گردید تا اینکه شاه عباس تقریباً فتنه ی ازبکان را دفن نمود و آرامش نسبی در جام برقرار کرد.(صابری فر،۵۱:۱۳۸۴)

۸-جام در دوره ی صفویه تا قاجاریه

نخستین حضور جدی صفویان در جام آمدن شاه اسماعیل برای جنگ با ازبکان و تصرف کامل هرات است که در همین سفر شاه اسماعیل به دیدار مولانا هاتفی خرجردی در روستای لنگر کنونی نائل آمده و از وی در خواست می کند که فتوحاتش را به نظم بسراید. هاتفی که پیری فرزانه بوده ودر باغش زندگی آرامی را می گذرانیده قبول می کند ولی به علت پیری و مرگش در چند سال بعد این کار نا تمام می ماند . در همین سفر است که بنا بر معروف شاه اسماعیل قصد تخریب قبر شیخ احمد جامی و عبدالرحمن جامی را می نماید که در مورد اول با دیدن شعری در مدح ائمه بر روی قبر شیخ و زیر لایه ی اول آن منصرف می گردد.  در هرات نیز قبل از رسیدن شاه اسماعیل پسر عبدالرحمن جامی جنازه ی پدرش را مخفی می کند و شاه اسماعیل دستور می دهد که همه جا نقطه ی کلمه ی جامی را بر بالا گذاشته و خامی کنند که این تندروی با وجود ارادت و میانه ی خوب هاتفی با شاه اسماعیل مورد انتقاد او در شعری طنز قرار می گیرد که با دایی اش چنین رفتاری شده است. آن شعرهاتفی در این مورد چنین است:

بس عجب دارم ز انصاف شه کشور گشای                         آن که عمری بر درش گردون غلامی کرده است

که برای خاطر جمعی لوند ناتراش                                                                          نقطه جامی تراشیده است و خامی کرده است

(هاتفی ص۱۳۹۱:۲۰)

 

و نیز در دوره ی شاه طهماسب است که سلطان محمد همایون پادشاه گورکانی هند از شیر شاه افغان شکست خورده و به شاه تهماسب صفوی پناهنده می شود، وی در مسیر عبور به سمت اصفهان مدتی در جام اقامت کرده و به دستور شاه تهماسب مورد پذیرایی و اکرام فراوان قرار می گیرد و او که نسبت مادری خود ودیگر شاهان تیموری هند را از اولاد شیخ جامی می دانست ضمن زیارت مرقد شیخ در تربت جام یک رباعی زیبا به خط خویش در سال۹۵۱ بر سنگی و بر حاشیه ی مزار شیخ جام می نویسد که این نوشته هم اکنون در موزه ی مزار موجوداست . همایون در اصفهان مورد احترام قرار گرفته و با کمک شاه طهماسب و نیروهایی که در اختیارش قرار می دهد دوباره حکومتش را در هند به دست می آورد و این موضوع موجب افزایش نفوذ ایران و جامیان دردربار تیموری هند می گردد که باعث گسترش زبان و شعر فارسی در هند می گردد.(مولوی،اغلب صفحات)هم چنین یک نقاشی زیبا از ملاقات تاریخی همایون و شاه طهماسب در عالی قاپوی اصفهان موجود است . جالب آن که در دستور نامه ی استقبال از همایون در جام نام بسیاری از بزرگان و هنرمندان و حتی روستاهای جام و جشن ها و مراسمی که باید برگزار کنند به تفصیل ذکر شده و سندی ارزشمند از جام عصر صفوی می باشد.(همان منبع،اغلب صفحات) وقتی شاه عباس برای سرکوبی شورش قندهار که توسط همایون به صفویان داده شده بود از جام گذشته و پیروز بر می گردد، به شکرانه ی این پیروزی وارادتی که به شیخ جام پیدا می کند دستور تجدید بنای ایوان رفیع شیخ جام و کاشی کاری جدید آن را با کاشی های مرقع(هفت رنگ) می دهد و کتیبه ای از خود بر پیشانی ایوان به یادگار می گذارد که هم اکنون باقی است ؛ و نیز توسط یکی از سردارانش به نام فیروز جنگ این حسین آب انباری بزرگ که نمونه ای از آب انبارهای عصر صفوی می باشد در مجموعه ی مزار جام احداث می گردد که قرن ها مورد استفاده بوده و هم اکنون به عنوان دفتر تولیت و امام جمعه کاربری دارد و نمونه جالبی از انعکاس صدا در داخل آن مشاهده می شود که در ایران بی نظیر است .

بر روی درب ورودی آن کتیبه ای زیبا به خط علیرضا عباسی خطاط معروف این دوره خودنمایی می کند که مصرع آخر شعر آن سال ساخت آب انبار را به صراحت ذکر می کند.(دم آبی بخورد به یاد حسین:۱۰۱۰) مجموعه ی این بناها توجه ویژه شاه عباس را به شهر تربت جام و اولاد شیخ جام نشان می دهد تا اینکه متاسفانه باز در اواخر این سلسله و هنگام شورش افغان ها و حمله ی آن ها به اصفهان بار دیگر جام که در مسیر قندهار و هرات قرار دارد دستخوش نا امنی می شود که این فترت  و نا امنی در دوره ی طهماسب دوم تا قدرت گیری نادر ادامه دارد و در دوره ی نادر نیز گرچه او شخصاً به شیخ جام ارادت داشت و حتی ۴تخته قالی به خانقاه اهدا کرد که به قالی های افشاری موسوم و به صورت نیمه فرسوده موجود است ، ولی مجموعاً جام نتوانست عظمت گذشته خویش را به دست آورد و پس از هرج و مرج قتل نادر و شورش احمد شاه درانی و تصرف هرات توسط او جام نیز دچار مشکلات شد و در دوره ی کریم خان زند جام به عنوان بخشی از مشهد در تصرف شاهرخ افشار نواده نادر بود . کریم خان زند به احترام نادر به این منطقه حمله نکرد و مجموعاً جام در این دوره تا اوایل قاجار و تثبیت قدرت آقا محمدخان دوره ای از ضعف را گذراند.

۹-جام در دوره ی قاجار

به طور مشخص جام در دوره ی فتح علی شاه قاجار ناظر برخی جنگ ها و برخوردها از جانب والیان شورشی هرات و خوارزم قرار داشت که بعضاً این شورش ها به وسیله ی والیان خراسان و جام دفع می شد. در اواخر همین دوران است که عباس میرزا به همراه پسرش (محمدشاه بعدی) برای سرکوبی شورش والی هرات از جام گذر می کنند و با دخالت انگلیسی ها با قرارداد نیم بندی در مورد مالکیت ایران بر هرات به تهران بر می گردد و در همین سفر است که عباس میرزا به علت بیماری در مشهد فوت می کند و پسرش محمدشاه که ولیعهد فتحعلی شاه گردیده است پادشاه ایران می گردد . این بار خودش قصد تصرف هرات را دارد و در این سفر است که مرقد شیخ جام را زیارت می کند و شعری به یادگار بر سنگ های داخل خانقاه می نویسد.(مولوی، اغلب صفحات) و این بار نیز با دخالت انگلیس ها به موفقیت کامل در هرات نمی رسد. و سپس در دوره ی ناصر الدین شاه جام با مشکل دیگری روبرو می شود و آن هجوم گاه و بیگاه اقوام ترکمن از خیوه و سرزمین های آن سوی اترک به جام است که موجب غارت و یا به اسارت بردن برخی از روستائیان جام می گردد . همین موضوع باعث می شود که معماری روستاهای جام تغییر کرده و غالباً به صورت چهاردیواری هایی با برج های نگهبانی و درب های مستحکم ساخته شود تا بتوانند د رمقابل هجوم ترکمن ها که سلاح سبک داشتند و محاصره های کوتاه مدت انجام می دادند مقاومت کنند و چندبار نیز به دستور ناصرالدین شاه نیروهایی برای دفع حملات ترکمن ها و برقراری امنیت در جام اعزام کردند و به موفقیت هایی نیز دست یافتند ؛ از جمله ماجرای غارت محمودآباد و امغان توسط این نیروهای مهاجم ترکمن و دفع آن ها بسیار مشهور است و دست خطی از یکی از فرماندهان ارتش ناصری پس از دفع این حملات بر دیوار خانقاه مزار موجود است.

ضمناً ناصرالدین شاه دستور بازسازی آب انبار را داده و کتیبه ای به تاریخ۱۲۴۰حاکی از تعمیر این آب انبار نصب است . در همین دوره  قاجار است که مسجد دوطبقه ی مزار(زمستانی- تابستانی) احتمالاً برروی باقی مانده ی مسجد خرابه ای از دوره ی صفویه ، ساخته می شود .تا این که سرانجام با قرارداد آخال و واگذاری سرزمین های آن سوی اترک به روس ها حملات ترکمن ها قطع شده و جام آرامش می یابد. همچنین در همین دوره سفرنامه نویسانی همچون زین العابدین شیروانی دربستان السیاحه و سفرنامه ی رکن الدوله در دوره ی قاجار و آلفئنس گابریل به جام سفر کرده و به وضعیت آن در هنگام بازدید خود اشاره می کنند. که به خصوص این دو مورد آخر به خرابی قنوات و کاهش جمعیت و رکود اقتصادی جام اشاره دارند. پس از سرکوبی شورش هرات توسط حسام السلطنه با اشغال بنادر جنوب توسط انگلیس ها ناصرالدین شاه در قرارداد پاریس رسماً استقلال افغانستان را به رسمیت شناخته و هرات از ایران جدا می شود و هریررود و تایباد مرز تعیین می گردد و این دوران سخت در بن بست قرار گرفتن جام و شروع افول اقتصادی و تجاری آن به علت قطع راه های ارتباطی و در حاشیه قرارگرفتن جام است . از اواخر دوره ی قاجار تا اوایل پهلوی جام و اطراف آن تنها به برکت وجود مردم مومن و زحمتکش خویش ورهبری علما و روحانیون و بزرگان محلی  ودر ضعف حاکمیت به ویژه در دوران جنگ جهانی اول روزگار خویش را می گذرانند تا اینکه رضاخان سلسله پهلوی را حاکم می کند.

۱۰-جام در عصر پهلوی

در عصر رضاخان پادگان جام رسماً تاسیس و قدرت می یابد و بخش هایی از اراضی اطراف جام به عنوان خالصه در اختیار دولت و شاه قرار می گیرد . کم کم نهاد های دولتی و اداری و رسمی در جام شکل می گیرند و مثلاً اولین دبستان رسمی دولتی به نام هاتفی در۱۳۱۲ به وجود می آید که حتی دانش آموزان تایبادی و باخرزی را پوشش می دهد ولی کماکان نفوذ و احترام روحانیون و بزرگان محلی اعم از شیعه و سنی در دوره رضاخان در جام برقرار بوده است . حتی مردم منطقه در مقابل تغییر لباس و کلاه پهلوی مقاومت نموده و در اعتراض به کشف حجاب اجباری چندین گروه از مردم شهر جام و اطراف آن در سال های ۱۳۱۸و۱۳۱۹ به افغانستان می گریزند که هم اکنون به نام مهاجران دوره ی بی حجابی معروفند.(بیات،صفحات مختلف)

در دوره ی اشغال جام توسط روس ها برخی حرکات کمونیستی و حزب توده نیز با استفاده از این وضعیت و به خصوص در بین نیروهای نظامی پادگان جام شکل می گیرد(تفرشیان،صفحات مختلف) ولی به علت اعتقادات دینی در بین مردم و وجود رهبران مبارز دینی به ویژه مرحوم قاضی محمد نعیم و آیت الله توسلی و مرحوم حاجی خواجه سیف الدین و حاج آقای پیش نماز و… هیچ گاه حرکات مادی گرایانه بین مردم نفوذ نکرده و کماکان مردم جام وحدت مذهبی و فکری و فرهنگی خود را حفظ می کنند. در دوران ملی شدن نفت و مصدق نیز مردم آگاه منطقه از این خواسته ی به حق حمایت می کنند و در ماجرای اصلاحات اراضی و دیگر اقدامات رژیم شاه نیز بر اساس اعتقادات دینی در حد توان خویش مقاومت نموده و انسجام خویش را حفظ می نمایند.

۱۱-جام در آستانه پیروزی انقلاب

با شروع موج انقلاب در سال۵۶و۵۷ و شدت گیری آن در بقیه ی نقاط کشور در جام نیز برخی اقدامات توسط فرهنگیان و روشن فکران وجوانان صورت می گیرد ولی رژیم طاغوت و در راس آن فرماندهی پادگان (سرهنگ طباطبایی) و فرمانده شهربانی(سروان حسینی) و عده ای از ساواکی ها و وابستگان رژیم سعی می کنند با استفاده از برخی افراد ناآگاه و تحریک احساسات مذهبی اغتشاشاتی را ایجاد کنند که تا حدی موفق می شوند . ولی خوشبختانه با آگاهی رهبران مذهبی شیعه و سنی و تکیه بر وحدت تاریخی این دو مذهب در جام این توطئه نیز شکست خورده و با پیروزی انقلاب در دیگر شهرها ، در تربت جام نیز مردم به انقلاب پیوسته و همدوش با دیگر مردم کشور انقلاب اسلامی را با جان و دل استقبال می کنند و از آن پس جام نیز عاشقانه در خط اسلام و امام و انقلاب حرکت نموده و دوره ای از تحولات و پیشرفت های فرهنگی و اقتصادی و رشد و آبادانی را طی می کند و با افزایش طرح های اقتصادی و عمرانی و جاده و مدرسه و بیمارستان و… دوره ی اعتلای خویش را پس از انقلاب آغاز می کند.

با افزایش آگاهی سیاسی انسجام مذهبی عجیبی بین شیعه و سنی در جام پدید می آید که در ایران و جهان بی نظیر است و به راستی پایتخت وحدت در جهان اسلام نام می گیرد. جام و جامیان اعم از شیعه و سنی در دفاع از ارزش های انقلابی جان خویش را مخلصانه اهدا کرده و خیل عظیم شهدای شیعه و سنی منطقه در جنگ تحمیلی و دفاع از دین و کشور و نیز شهدای فراوان مبارزه برای امنیت و جلوگیری از قاچاق مواد مخدر بیانگر این اخلاص مردم جام در دفاع از ارزش های ایران اسلامی می باشد. هم چنین وجود چهره های برجسته و نوابغ علمی و فرهنگی در جام که پس از انقلاب رشد و نمو یافتند و عرصه های علمی داخل و خارج را پر کردند نیز بیانگر استعداد و توانایی مردم جام در برخورداری از فرصت هایی است که در انقلاب اسلامی فراهم آمده است و امید است که این موج رو به رشد تداوم یافته و جام و جامیان را به سر منزل مقصود برساند.

 

فهرست منابع و ماخذ

  • صابریفر- دکتر رستم(۱۳۸۴)- جغرافیای تاریخی تربت جام- انتشارات نور علم- همدان
  • صابری مقدم- فرامرز(۱۳۸۳)- مجموعه معماری آرامگاهی مزار شیخ احمد جام- نشر سنبله- تهران
  • باقری-سامان(۱۳۹۵)- تربت جام به روایت تصویر- نشر سفیران- تهران
  • بیات-کاوه(۱۳۷۰)- صولت السلطنه هزاره و شورش خراسان- انتشارات پروین- تهران
  • تفرشیان- ابوالحسن(۱۳۶۷)- قیام افسران خراسان- نشر اطلس- بی جا
  • زنگنه- ابراهیم(۱۳۸۴)- سرزمین جام ورجال آن- انتشارات شیخ الاسلام احمد جام- تربت جام
  • بلاذری- احمدبن یحیی(۱۳۴۶)- فتوح البلدان- ترجمه دکتر آذرتاش آذرنوش- انتشارات بنیاد فرهنگ ایران
  • هاتفی خرجردی- عبدالله(۱۳۹۲)- هفت منظر به تصحیح دکتر حسن ذوالفقاری و دکتر سیاوش مرشدی- نشر رشد آوران- تهران
  • ابن بطوطه(۱۳۷۶)-سفرنامه ابن بطوطه- ترجمه محمد علی موحد- انتشارات آگاه- تهران
  • مشاهدات- مطالغات و مصاحبه های میدانی نگارنده
  • گابریل- آلفونس(۱۳۷۱)- عبور از صحاری ایران- ترجمه فرامرز نجد سمیعی- انتشارات قدس رضوی- مشهد
  • قیامتی- علیرضا(۱۳۹۶)- خرگرد جام در گذرگاه جاده ابریشم- اداره نشر وزارت امورخارجه- تهران
  • مقدسی- ابوعبدالله محمد بن احمد(۱۹۰۶)- احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم- چاپ شرکت مولفان و مترجمان ایران- تهران
  • بیگلری- سرتیپ حیدر قلی(۱۳۵۰)- خاطرات یک سرباز- چاپخانه ارتش شاهنشاهی- تهران
  • منشی- محمدعلی(بی تا)- سفرنامه ی رکن الدوله- به کوشش محمد گلبن- انتشارات سحر شاهرضا- تهران
  • مستوفی- حمدالله(۱۳۶۲)- نزهه القلوب- تصحیح گای لسترانج- دنیای کتاب- تهران
  • مولوی- عبدالحمید(۱۳۵۴)- آثار باستانی خراسان- انجمن آثار ملی- مشهد
  • تایبادی- مولانازین الدین ابوبکر(۱۳۸۲)- مقامات تایبادی به تصحیح دکتر سید علاء الدین گوشه گیر- نشر افهام- دزفول

 

 

نام های این شهر در گذر زمان

غلام رضا احمدی بنکدار

۱-وجه تسمیه «زام» نام باستانی شهرستان تربت جام

از واپسین روزهای پیدایش انسان بر روی کره خاکی،نام گذاری های گوناگون اقوام، بر سکونت گاه های خود و سرزمین پیرامونی آن ها، آغاز شد. در روند شناخت جهانی،هرجای زمین، برپایه ی فرهنگ و باورهای اجتماعی، تاریخی و دینی نام ونشان یافتند. این امر در پیوند با نام قوم ها و نژادها سکونت یافته در منطقه(ترکستان و…) موقعیت طبیعت و نمودهای طبیعی(دریای سرخ)، شرایط اقلیمی (بادغیس/ بادخیز)(۱)، بانیان شهرها و آبادی ها(نیشابور منسوب به شاپور اول ساسانی)(۲) و بر اعتقادات یا باورهای آیینی (زام/ایزد زمین) وجز اینها تحقق یافته است.

«زام» در اصل یک واژه اوستایی است که این شهرستان از عهد باستان تا سده ی هفتم هجری قمری بدان خوانده می شده است. بدین لحاظ کهن ترین و مهم ترین سند پیشینه ی تاریخی شهرستان جام به شمار رفته و قدمت آن را به هزاره قبل از میلاد مسیح می رساند.

تا آن جا که اطلاع داریم، قدیمی ترین نویسنده یی که از این شهرستان یاد کرده،پلینی رومی(سده ی اول میلادی) معاصر با عهد اشکانی می باشد. وی می نویسد:« از اسفند[=شهرکی بین نیشابور و فرهادگرد امروزی واقع در مسیر راه نیشابور به مرو و هرات] راهی به هریو[= هرات] می رفت که از ناحیه زام[=جام] و ایستگاه اسبنه می گذشت. از رودخانه هری نیز مانند مرغاب در آبیاری بهره برداری گسترده کردند و نیز این رودخانه جمعیت فراوانی در اطراف خود گرد آورده بود.»(۳) همچنین اکثر جغرافی نویسان دوره ی اسلامی به جز شماری اندک که آثارشان به ما رسیده است از جمله ابن خردادبه(۲۵۰هـ ق)، ابن رسته(۲۹۰هـ ق)(۴)، ابن فقیه همدانی(۲۹۰هـ ق)(۵)، مقدسی( ۳۷۵ هـ ق) از این شهرستان با نام «زام» یاد کرده اند. به عنوان نمونه، ابن خرداد به دراین باره چنین اشاره دارد:« نیشابور دارای قهندژ(کهندژ) است… شهرهای زام، باخرز،جوین و بیهق را شامل می شود.» (۶)و نیز مقدسی آورده است:« زام بزرگ است و می توان بوزجان را شهر آن شمرد ولی من آن را دارنصر خواندم.»(۷)

حوالی سال های ۱۴۰۰تا۲۰۰۰ سال قبل از میلاد اقوام آریایی از سرزمین اصلی خویش- ایرانویچ- از طریق هندوکش و از سمت جنوب و شرق (خراسان) وارد هند و فلات ایران شدند، آنان پیرو آیین« مهر» بودند، خدایان متعددی را پرستش می کردند. دکتر زرین کوب در این باره نوشته اند:« باری از قراین گوناگون پیداست که وقتی آریاهای هندو اروپایی به ایران آمده اند. بیشترینه شان عقایدی مانند اعتقادات هندوان عهد«ودا» داشته اند… در هر حال این قوم که در تاریخ ادیان آن ها را مغان کهن یا مزدیسنا قدیم می توان خواند، قوای طبیعت را مثل خورشید و ماه، ستارگان و آتش، خاک وباد و آب می پرستیده اند.»(۸)

از نوشته و.ب. هنینگ یکی از برجسته ترین محققین عصر باستان در سده حاضر برمی آید، که پس از ورود اقوام آریائی به فلات ایران، شاخه ای از آنان به نام خورا سمیایی ها(=خوارزمیان) در این منطقه از خراسان بزرگ اقامت می گزینند. وی به نقل از هرودت( سده ی قبل از میلاد) مورخ یونانی درباره داستان رودخانه اکسن(=هریرود) نوشته است: « خوراسمیاییها در روزگار باستان صاحب دره ی اکسن(امروزه هریرود و ادامه ی آن تجن) بودند و برهورکانیان، پارتیان، زرنگیان، سیستان و…پاره ای اعمال قدرت و سیادت می کردند. هم مرو وهم هرات زیر سلطه خوارزمیان بود.»(۹)

چنانکه نوشته اند، خوارزمیان تا سده ی هفتم قبل از میلاد در آن جا اقامت داشته اند،آنان را از پیروان اولیه ی زرتشت ذکر کرده اند.(۱۰)

واضح است که رودخانه هریرود از کوه های بابا در افغانستان سرچشمه گرفته و پس از طی مسافتی طولانی به مرز ایران و افغانستان شهرستان تایباد رسیده و از آن جا به سمت شمال خاوری جریان یافته ، وارد منطقه ی پایین جام در شهرستان تربت جام می شود.

در طی این مسیر رودخانه های فصلی متعددی از جمله جامرود و رَوَس بدان ریخته و سپس شهرستان تربت جام را از سمت شرق و شمال شرقی دور زده تا به پل خاتون می رسد. در آن جا با کشف رود مخلوط شده وبه رودخانه تجن تغییر نام می دهد. سرانجام به سد دوستی می رسد. طول هریرود درداخل خاک کشور ایران را قریب به۲۲۴ کیلومتر ذکر کرده اند(۱۱)،که بخش اعظم آن از شهرستان تربت جام می گذرد. اکنون با عنایت به مطالب ذکر شده در فوق به نظر می رسد که جاینام اولیه ی این شهرستان-«زام=ایزد زمین»- یکی از جمله خدایان مورد پرستش اقوام آریایی فلات ایران به ویژه شاخه ای از آنان به نام خوراسمیاییها ساکن در حاشیه ی هریرود از جمله شهرستان تربت جام بوده است، در نتیجه این جاینام می تواند میراثی به جا مانده از این مردمان ساکن در این شهرستان بوده باشدکه محل سکونت خود را به نام یکی از خدایان مورد احترام خویش مُسمّی کرده اند.

واژه ی«زام»به اشکال مختلف در اوستا به کار رفته است. از جمله آن ها«زامیاد» بوده که نام یشت نوزدهم کتاب اوستا می باشد(۱۲). دکتر محمد معین احتمال داده اند که در عهد ساسانی به نام«زام» باید بوده باشد(۱۳). ایشان در ذیل این واژه آورده اند:« زامیاد-مرکب است از «زام» «ایزد و فرشته ی زمین+یاد پسوند که در اوستا و پارسی باستانی «دات» داده، آفریده، آمده است. زامیاد در پهلوی «زامدات» می باشد. در اوستا«زُم»—، در پهلوی«زُمیک»— و در پارسی«زُمی» به معنی زمین و فرشته آن هر دو آمده.»(۱۴)

باید افزود که واژه«زام»و «زم» در معنی یکی می باشند. خانم مری بویس نوشته اند که اسپندارمذ(ایزد موکل زمین) در وندیدادر واقع همان«زام» یا «زامیاد»در اوستا می باشد.(۱۵)

ایرانیان در عهد باستان هر روز از سی روز ماه را متعلق به یکی از ایزدان می دانستند. استاد فقید پورداود به ذکر اسامی ایزدان هریک از روزهای ماه پرداخته اند. از جمله روز بیست و هشتم هر ماه به زامیاد معروف بوده است(۱۶). در فرهنگ برهان قاطع در ذیل«زامیاد» آمده است «نام روز بیست و هشتم است از ماه های شمسی و نام فرشته ایست که مصالح و تدابیر امور این روز به او تعلق دارد و به محافظت حوران بهشتی نیز مامور است. گویند در این روز درخت نشاندن و تخم کاشتن و عمارت کردن به غایت خوب است.»(۱۷)

پانوشت ها

۱-معجم البلدان(ترجمه)ج۱ص۴۰۴

۲- نزهه القلوب، ص۱۸۲

۳- تاریخ ایران(پژوهش دانشگاه کیمبریج)،ج۳(بخش دوم) ص۱۷۶

۴- الاعلاق النفیسه،ص۲۰۰

۵- مختصر البلدان،ص۱۶۷

۶- مسالک و ممالک،ص۲۶

۷- احسن التقاسیم،ج۲،ص۴۶۷

۸- نه شرقی نه غربی،انسانی،ص۲۱-۵۲

۹- تاریخ ایران(پژوهش دانشگاه کیمبریج) ج۳(بخش اول)،ص۵۴۹

۱۰- ایضاً،ص۵۵۰

۱۱- گیتاشناسی ایران(رودها و رودنامه ایران)،ج۲،ص ۴۷۷

۱۲- اوستا فارسی،ج۱،ص۴۸۵

۱۳-دانشنامه ایران باستان،ج۲،ص۱۲۳۷(ذیل واژه زم)

۱۴-لغت نامه دهخدا(ذیل واژه زامیاد)

۱۵- تاریخ کیش زرتشت،ص۷۸

۱۶-خُرده اوستا،ص۱۹۱-۱۹۲

۱۷-برهان قاطع،(ذیل واژه زامیاد)

فهرست منابع و ماخذ

  • احسن التقاسیم-تالیف ابوعبدالله محمد مقدسی- ترجمه دکتر علینقی منزوی- انتشارات شرکت مولفان و مترجمان ایران-تهران چاپ اول-۱۳۶۱
  • الاعلاق النفیسه- تالیف ابن رُسته- ترجمه دکتر حسین قره چانلو –انتشارات امیرکبیر –تهران- چاپ اول-۱۳۶۵
  • اوستا فارسی –گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه-انتشارات مروارید-تهران –چاپ دهم-۱۳۸۵
  • برهان قاطع- تالیف محمد حسین بن خلف تبریزی –باهتمام دکتر محمد معین- انتشارات امیر کبیر- تهران چاپ دوم- ۱۳۵۷
  • تاریخ ایران از مجموعه کمبریج) ج۳(بخش اول)- گردآورنده احسان یارشاطر- ترجمه حسن انوشه- امیر کبیر –تهران- چاپ دوم ۱۳۷۳
  • تاریخ ایران از مجموعه کمبریج) ج۳(بخش دوم)- گردآورنده احسان یارشاطر- ترجمه حسن انوشه- امیر کبیر –تهران- چاپ اول ۱۳۷۷
  • تاریخ کیش زرتشت- تالیف مری بویس- ترجمه همایون صنعتی- انتشارات توس- تهران-چاژ اول-۱۳۷۴
  • خُرده اوستا- تفسیر و تالیف استاد ابراهیم پورداود- انتشارات اساطیر- تهران- چاپ اول-۱۳۸۰
  • دانشنامه ایران باستان- تالیف هاشم رضی- انتشارات نشر سخن- تهران-۱۳۸۱
  • طبقات الکبیر – تصنیف محمد بن سعد کاتب واقدی- تصحیح پروفسور سترشتین- چاپ لیدن- اُفست موسسه النصر تهران
  • فتوح البدان- تالیف احمد بن یحی البلاذری- ترجمه دکتر آذرتاش آذرنوش-بنیاد فرهنگ ایران- تهران چاپ اول-۱۳۴۶
  • گیتا شناسی(رودها و رودنامه ایران)-ج۲-تالیف مهندس عباس جعفری-موسسه جغرافیایی و کارتو گرافی گیتاشناسی- تهران-چاپ دوم۱۳۷۹
  • لغت نامه –تالیف علامه دهخدا- زیر نظر دکتر معین- دانشگاه تهران- موسسه لغت نامه دهخدا-۱۳۳۹
  • مختصرالبلدان- تالیف ابن فقیه همدانی- ترجمه ح- مسعود- بنیاد فرهنگ ایران- تهران- چاپ اول-۱۳۴۹
  • مسالک و ممالک- تالیف ابن خرداد به – ترجمه سعید خاکرند- موسسه مطالعاتی و انتشاراتی- تاریی میراث ملل- تهران چاپ اول -۱۳۷۱
  • معجم البلدان – تالیف یاقوت احمدی- ترجمه دکتر علی نقی منزوی –سازمان میراث فرهنگی کشور- تهران -۱۳۸۰
  • نزهه القلوب- تالیف حمدالله مستوفی- به اهتمام محمد بیدسیاقی- کتابخانه طهوری- تهران-۱۳۳۶
  • نه شرقی نه غربی- انسانی- تالیف دکتر عبدالحسین زرین کوب- انتشارات امیرکبیر- تهران- چاپ اول ۱۳۵۲
  • نشریه (علمی –پژوهشی)- جستارهای ادبی- شماره ۱۶۵-تابستان۱۳۸۸

 

۲- وجه تسمیه جام و علت تغییر نام این شهرستان از زام به جام

همانگونه که در مباحث قبلی اشاره گردید در اغلب متون تاریخی و جغرافیایی سده های سوم تا پنجم هجری قمری هر جا که به نام این شهرستان اشاره شده است،از آن با نام«زام» یاد گردیده است. همچنین شماری محدود از نویسندگان ادوار یاد شده از جمله ابن واضح یعقوبی (سده۳ ق) و ابو عبدالله حاکم نیشابوری(۱)(سده ۴ق) و همچنین تعدادی از شاعران سده ی پنجم و ششم هجری در اشعارشان نیز از این شهرستان با نام «جام» یاد کرده اند که خود بیان گر آغاز تدریجی جایگزین شدن واژه «جام» به جای نام کهن آن«زام»می باشد. به عنوان نمونه یعقوبی د رذیل توصیف نیشابور چنین می نویسد:

«نیشابور ولایتی است وسیع با نواحی بسیار که از آن جمله است«طبسین»و«قوهستان» و«سنا»و «ابیورد»و«ابرشهر» و«جام» و«باخرز» و«طوس» و شهر بزرگ طوسی به آن نوقان گفنه می شده و…»(۲)

حکیم ناصر خسرو قبادیانی(سده۵ق) و حکیم سنایی غزنوی(سده ی۶ق) به ترتیب در دیوان اشعار خود ازاین شهرستان چنین یاد کرده اند:

سخنم ریخت آب دیو لعین                                                                                                 به بدخشان و جام و تون تراز(۳)

از بغضیان جام و باخرزی                                                                                                         و زعوانان ملین و باژی(۴)

آری، نام این شهرستان تا اوایل سده ی هفتم هجری به تفاوت (زام /جام) به مرکزیت کهن شهر (بوزگان/بوزجان) ذکر گردیده است. سرانجام از سده ی مذکور به بعد ، قریب به اتفاق نویسندگان این عصر و بعد از آن از این شهرستان به جای ولایت زام با نام واژه ی جام یاد کرده اند. پس از وفات شیخ جام در نیمه سده ی ششم هجری، با گذشت قریب به دو سده به تدریج محل خانقاه و آرامگاه وی و روستای همجوارش یعنی معدآباد قدیم، رو به گسترش نهاد و از طرفی به مرور ایام از اهمیت مرکز نخستین این شهرستان – کهن شهر بوزجان- کاسته می گردد. سرانجام در سده ی هشتم هجری ،شاهد ظهور شهر جدیدی به نام «جام» هستیم(۵). این مهم منتج به آن شد که مرکزیت شهرستان از شهر بوزجان به شهر جدید انتقال یابد. از آن به بعد این کهن شهر به عنوان یکی از آبادی های شهر جام به شمار می رود. از آنجا که شهر جدید«جام» مدفن شیخ احمد نامقی جامی(۴۴۱-۵۳۶ هـ.ق) بود، از این رو واژه «تربت» به اول نام این شهر افزوده گشت،سلیم حکیم در خصوص شهرهای اسلامی درباره ی این کلمه آورده است.«تربت- واژه ای عربی به معنی زمین یا خاک است اشاره به قبر دارد. کلمه مذکور در زبان عامه رواج دارد.»(۶)

بدین لحاظ نویسندگان از سده ی ۸هجری به بعد تا اوایل سده ی حاضر به تفاوت از این شهرستان و مرکز جدید آن اغلب با نام«جام»(۷) یا«تربت»(۸) و گاهی«تربت جام»(۹) یاد کرده اند.

تغییر نام باستانی«زام» به «جام» می تواند به علل ذیل صورت گرفته باشد. گرویدن ایرانیان به دین اسلام موجب گسترش و نفوذ تدریجی زبان عربی و فرهنگ اسلامی در ایران زمین گردید. و بسیاری از نویسندگان ایرانی آثار خود را به این زبان تالیف نمودند .از این رو تحت تاثیر زبان و فرهنگ مذکور به مرور اسامی بسیاری از شهرها و آبادی های کهن معرب گردیدند.به عنوان نمونه«هریو» (۱۰) به هرات،«پوشنگ»  (۱۱) به بوشنج، «خرگرد»  (۱۲) به خرجرد و«زام» به جام تغییر یافتند. دیگر جاینام کهن شهرستان«زام=ایزد زمین» در بردارنده پیامی از آیین طبیعت پرستان ایرانیان قبل از ظهور زرتشت در عهد باستان بوده لذا به هیچ رو با باورهای یکتاپرستی دین اسلام همخوانی نداشته بدین لحاظ می تواند یکی دیگر از علل تغییر نام این شهرستان از«زام» به «جام» بوده باشد.

پا نوشت ها

  • تاریخ نیشابور-ص۲۱۷
  • البلدان- ص۵۴
  • دیوان ناصر خسرو قبادیانی-ص۲۰۵
  • دیوان سنایی غزنوی- ص۱۰۹۹
  • سفرنامه ابن بطوطه-ج۱ص۴۶۸
  • نزهه القلوب-ص۱۸۹
  • جغرافیای تارخی خراسانن(حافظ ابرو)-ص۲۷
  • فرائد غیاثی-ج۱ص۲۴۱و۲۷۵
  • سه سفرنامه(روزنامه مسافر هرات)-ص۲۰
  • ایرانشهر-ص۱۵۴
  • ایضاً-ص۱۵۵
  • نُخبه الدّهر-ص۳۸۰/ الانساب ج۲ص۸۲

فهرست منابع و ماخذ

  • آثار باستانی خراسان- تالیف عبدالحمید مولوی- انتشارات انجمن آثار ملی- تهران-۲۵۳۵
  • ۲-آثار تاریخی ورارود و خوارزم- تالیف دکتر منوچهر ستوده- بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار – تهران-چاپ اول- ۱۳۸۶
  • الانساب- تالیف عبدالکریم سمعانی- تصحیح عبدالرحمن المعلمی- حیدر آباد دکن- ۱۳۸۲ق
  • البلدان- تالیف ابن واضح یعقوبی- ترجمه دکتر محمد ابراهیم آیتی- بنگاه ترجمه و نشر کتاب تهران- چاپ دوم-۱۳۴۷
  • ایرانشهر- تالیف پروفسور یوزف مارکورات- ترجمه دکتر مریم میراحمدی- انتشارات اطلاعات- تهران چاپ اول ۱۳۷۳
  • برهان قاطع تالیف محمد حسین تبریزی- به اهتمام دکتر محمد معین- انتشارات امیر کبیر – تهران –چاپ سوم ۱۳۵۷
  • بهار عجم- تالیف لاله تیک چند بهار-تصحیح دکتر کاظم دزفولیان- انتشارات طلایه –تهران- چاپ سوم۱۳۸۰
  • تاریخ نیشابور –تالیف ابوعبدالله حاکم نیشابوری ترجمه محمد بن حسین خلیفه ی نیشابوری- تصحیح دکتر شفیعی کدکنی- انتشارات آگه- تهران چاپ اول ۱۳۷۵
  • تذکره الشعراء- تالیف ملا محمد عبدالغنی خان- علیگره هند-۱۹۶۰
  • جغرافیای تاریخی خراسان- تالیف حافظ ابرو- تصحیح دکتر غلامرضا و رهرام- انتشارات اطلاعات- تهران- چاپ اول -۱۳۷۰
  • جغرافیای تاریخی شهرها- تالیف عبدالحسین نهیچیری- انتشارات مدرسه- تهران- چاپ اول-۱۳۷۰
  • حدیقه الحقیقه – تالیف ابوالفتح محمد بن مطهر – باهتمام دکتر محمد علی موحد- انتشارات بنگاه و ترجمه و نشر کتاب- تهران چاپ اول- ۱۳۴۳
  • دین و فرهنگ ایرانی پیش از زرتشت- نوشته هاشم رضی – انتشارات سخن- تهران –چاپ دوم- ۱۳۸۴
  • دیوان سنایی- بسمی و اهتمام مدرس رضوی- انتشارات سنایی- تهران – چاپ چهارم-[بی تا]
  • دیوان ناصر خسرو قبادیانی- تصحیح سید نصرالله تقوی- انتشارات امیر کبیر- تهران-۲۵۳۲
  • روضه المذنبین- تالیف احمد جام- تصحیح دکتر علی فاضل- انتشارات پژوهشگاه- چاپ دوم۱۳۷۲
  • سبک شناسی- تالیف ملک الشعراء بهار-انتشارات امیر کبیر-تهران- چاپ پنجم ۱۳۶۹
  • سفرنامه ابن بطوطه- ترجمه دکتر محمد علی موحد- انتشارات آگاه- تهران- چاپ پنچم- ۱۳۷۰
  • سه سفرنامه هرات،مرو،مشهد- به اهتمام قدرت الله روشنی- انتشارات توس- تهران- چاپ دوم-۲۵۳۶
  • شرح احوال و نقد و تحلیل آثار احمد جام- تحقیق و نگارش دکتر علی فاضل- انتشارات توس- تهران- چاپ اول-۱۳۷۳
  • شهرهای عربی-اسلامی اصول شهرسازی و ساختمانی- نویسنده بسیم سلیم حکیم-ترجمه محمد حسین ملک احمدی و دیگران- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی-چاپ اول ۱۳۸۱
  • فرائد غیاثی- تالیف جلال الدین یوسف اهل- به کوشش دکتر حشمت موید- بنیاد فرهنگ ایران- تهران- چاپ اول-۱۳۵۸
  • فرهتگ جغرافیایی ایران- زیر نظر تیمسار حسین علی رزم آرا- انتشارات دایره جغرافیایی ستاد ارتش-۱۳۲۹
  • فرهنگ جهانگیری- تالیف میر جمال الدین حسین انجو شیرازی- ویراسته دکتر رحیم عفیفی- دانشگاه فردوسی مشهد-۱۳۵۱
  • گنج دانش- تالیف محمد تقی خان حکیم- به اهتمام محمد علی صوتی- جمشید کیانفر- انتشارات زرین- تهران- چاپ اول ۱۳۶۶
  • معجم البلدان- تالیف یاقوت حموی- ترجمه دکتر علینقی منزوی- سازمان میراث فرهنگی کشور – تهران- ۱۳۸۰
  • نخبه الدّهر فی عجائب البّر و البحر – تالیف شمس الدین محمد دمشقی- ترجمه سید حمید طبیبان- فرهنگستان ادب و هنر ایران- تهران-۱۳۵۷
  • نزهه القلوب- تالیف حمدالله مستوفی- به اهتمام محمد دبیر سیاقی- کتابخانه طهوری- تهران-۱۳۳۶
  • نشریه پژوهش های تاریخی ایران و اسلام(شماره۱۲)بهار و تابستان ۱۳۹۲