مفاخر جام

مفاخر جام

دکتر علیرضا قیامتی

سرزمین جام،دیارعشقوعرفان،اقلیمرو شناییومهر،اندیشهوخردمندیجایباشآزادگیوهمدلی، جلوهگاهرستنهاوشکفتنهایابدیاستکهباپیشینه ‌ایسترگوستودنیبرتارکتاریخآسمانشکوهدرخراسانبزرگمی‌درخشدوتافراسویتاریخسراسرغرورانگیزایراننیزپایمیبرد .

خاکطربپروربارانتباریکهجایگاهصدهالالهشهیدوپایگاهجاودانهوافلاکیبزرگسردارانیچونشریفیوعلیمردانیو … بودهکههموارهتلاقیخجستهصلابتحماسهیایرانیولطافتعرفانبی‌بدیلاسلامیرابهتفسیرنشستهوسرایندهخورشیدگشتهاند.

اقلیمروشدرهایشوریدگیوعرفان،شعروغزل،کهسالهاازعروجارغوانیفلقوازستارهعرفانشیخالاسلاماحمدجامیتوشهورهاوردیآراستهودرخشندهاندرخنهولیکنجاویدسخنورانیچونخاتمالشعرا “عبدالرحمانجامی “پیشتازشعرعرفانی “ابوذرواژگانی” قطبالاحرارسیدالابرارقاسمانوار”.

حماسهسرایتاریخبزرگفارسی “هاتفیخرگردی” شاعربزرگسدههفتمبهپوربهایجامیو‌..‌. هموارهرفیقجاندلباختگانشعروادبفارسیراسیرابساختهاست .

زامکهنسرزمیندانشمردانفرهیختهایدرگسترهعلومریاضیونجومهندسه،فلسفه،چونریاضیدانوکیهانشناسبرجستهجهانابوالوفابوزجانی،حکیماحمدخرگردی،یوسفاهلجامی،ابوعمرومغازلی،امیریوسفزرشتکیو…استکههموارهبربلندایروحاهوراییایرانزمینطلایه‌دارخردورزیوزایندگیبودهاند.

سرزمینمفاخردستافشانانوپایکوبانشوریدهکهدرهنگامسماعدلرابهسراپردهاسرارمیبرندوزمزمهشانهرگپیاستکهروحرابرداردوهوشوعالمیاربرد.”حتنجام”بیتابیجاناستکهدستبرآسمانداردوپاییبرزمینمیکوبد.” آفر ” آرامجانعاشقانوبانگگردشهایجرحو” پلتان” لحنموسیقیخلقتوروحپهلوانانامیدرافریادمیکند.

جاموشعرعارفانهجاموفریادهایبی‌قراریچناندرهمتنیدهاندکهبیبدیلجداییآندرخیالهمنمیگنجدبهجامکهمیآییاگرلطافتوظرافتسماعاستادکیانیجانخستهرابهچرخشیشورومستیمیفکند.

بیگمانیادمانسرپنجههایسروراحمدیوخاطرهنوایدربوروده‌هانوازندهیعشقآتشیجاودانهدرنهادخستهخواهدافکند. چنانچهاینهمهشوروحرارتازذوبملالجاندرماندنفحهیافلاکیخنیاگرانبیبدیلکشورماندریازوارداتبردلخواهدگشودتاسرودستبرکائناتبرافشانی.

خاطرهجانبخشپورعطاییباشرارههای” نواییاش” سالاراحمدیباآوایدلنواز “،اللهمدد” ازدوسویکوششوکششبستگیورستگی،نقشیازتلاطمضمیررارقمخواهدزد. دراینهنریخاکهنرمندجوشخانهاینمییابیمگردوتاریازجنسعرفانازدیوارشآویختهوکوچه‌اینمیشناسیمگرآوازخوانیشیدادلراباآبوآیینهپیوندمیدهد.

 

تربتجامازدرخشان‌ترینکانونهایفرهنگیوعلمیخراسانبزرگبودهکهدانشورانوعارفانهبسیارفرهنگپرشوکتآنرانمایندگیکردهاند. اینشهردیرپابرآستانهرویدادهایمهمیازتاریخایرانوخراسانایستادهاست،شهریکهبهباوربسیاریازدانشمندانوصاحبنظراندارایپیشینیهایهزارسالهبودهاست.” تیبو” و “کوربیل” ازباستانشناسانبزرگغربیبرطبقپژوهشهاومکشوفاتتپهکول(مخار) دیرینگیجامراپنجوششهزارسالپیشازمیلاددانسته‌اند .جامتاقرنچهارمباعنوان” زام” کهنامیکیازفرشتههایآیینباستانیایراناستدرمتونتاریخینامآوربودهاست .یکیازبخش‌هایاصلیاوستاباعنوان”زامیشت” حکایتازسپندینهبودنآندارد. ایندیارآشنادرشاهنامهباعنوان “زم” عرصهپهلوانیهایحماسیبودهاست. چوباگیوکیخسروآمدبهزم

جهانیازاوشادوچندیدژم

طلوعشعرفارسیبهویژهاشعارعارفانهبانامجامووقایعتاریخیآندرپیوندبودهوپیشینهگرانبارادبیدراعتلایشعریورهجویاهلدلوصاحبنظراناینسازمانبسیارموثربودهاست. نامجامورویدادهایآنبانخستینبارقه‌هایشعرعرفانیفارسیهمراهبودهاستشیخابوذربورگانینخستینعارفیاستکهمضامینعارفانهراواردشعرفارسینمودبهاستنادپژوهشهایدکترشفیعیکدکنیشعرصوفیانهازدیارجامواشعارابوذربوژگانیپایبهگسترهروشنورهایادبفارسیگذارد.

مقامجامازنظرکثرتشاعرانوعارفاننیزدرخورتوجهاستدرتذکرههاوآثارتاریخیبهذکرحالونامانبوهیازمشاهیرونامداراندانشوادببرمی‌خوریمکهدلیلروشنیبرفرهنگمحوریاینخطهبزرگبهویژهمحورعرفانپرور “جامهراتسمرقند “است. عرفاینامآوروتاثیرگذارچونشیخجام،شمسالدینمطهرجامی،درویشعلیبوژگانی،پوربهایجامی،یوسفاهل،قاسمانوار،خاتمالشعراعبدالرحمانجامی،هاتفیخرگردیو… دربارورسازیمبانیعرفانوتزکیهوخودسازیعملیهمچنیناندیشههایصوفیانهاعتدالگرابسیارشاخصبوده‌اند.  دامنهتاثیرگذاریعرفایجامدرگسترهخراسانقدیمدرطولسدههایگذشتهبسیارمشهودبودهتاجاییکهپیرروشنضمیروعارفبرجستهاینسامان” شیخالاسلاماحمدجامی” نقشیانکارناپذیردررشدوگسترشمفاهیمبلندعرفانیوتعالیمانسانیمهرورزانهواصلاحوتربیتجامعهبرعهدهداشتهوباآموزه‌هایبلندخویشبهسالکانروشنیوگرمیبخشیدهاست. آثاربرجستهواندیشهعرفانیشیخجامپیوستهاجتماعپیرامونخویشودلهایشوریدهوعاشقراغرقدرنوروسرورنمودوپرتومعنویآنرابرهمگانگسترانیدهاست،ازاینروقرنهاهمچنانتربتش” جام “پایتختوحدتوکنونمداراومهرورزیوپیوستگیدرشماراست. همچنینجامگنجینه‌ایبزرگازراویاننامآورعلمودانشراباسینه‌هایآکندهازخردومجاهدتعلمیدرخویشپرورانیدهاست. ابوالوفابوزجانیریاضیدانبرجستهقرنچهارموازستارگانبی‌بدیلایرانیاستکه “جورجسارتن” ازدوراناوبهعنوانعصرابوالوفایادمیکند،واورانخستینمحاسبهکنندهسینوس ۳۰ درجهتامرتبههشتماعشاریمیداند.بوژگانیموردتاییدوتمجید “ابنندیموابنخلکان” قرارگرفتهاستاونخستینکسیاستکهعدولواریاسیونماهرامحاسبهمیکند. بههمینجهتبهپیشنهادیونسکویکیازدهانههایسطحکرهماهبهناماینریاضیدانبرجستهنامگذاریگردید.

 

ابوجعفرزامی: ازبزرگتریننحویانوادبایعصرخودکهثعالبیدریتیمهاورافراوانستوده،وویراازاعلاموادیبانبزرگخراساندانستهکهدرمیانفضیلتودرترازویخردکمتربدیلیبرایویمیتواندرنظرداشت .

ابوعمرومغازلی: استادوعمابوالوفابوژگانیوازاستادانمسلمریاضیدرقرنچهارماست .ابوعمرودرحسابوعلماعدادممتازواستادیماهربودهوسالهابهتدریسدانشهایزماناشتغالداشتهاست.

 

 

ابوالوفای بوژگانی (بوزجانی):

ریاضیدان برجسته قرن چهارم و یکی از ستارگان بی بدیل ایرانی است که جرج سارتن در کتاب تاریخ علوم از دوران او به عنوان عصر ابوالوفا یاد می کند و او را نخستین محاسبه کننده sin30 تا مرتبه هشتم اعشاری می داند. ابوالوفا در بغداد شرحی بر آثار اقلیدس و دیگر ریاضی دانان مشهور نوشت و با هوش سرشار خود جلسات مناظره علمی بغداد را اداره می کرد و مورد تایید و تمجید ابن ندیم و ابن خلکان قرار گرفت. او در بغداد رصدخانه بزرگی را در باب التین اداره می کرد و همزمان ریاست بیمارستان بغداد را نیز بر عهده داشت. همچنین ابوالوفا با ابوریحان بیرونی مکاتبه های علمی زیادی داشت و در سال۹۸۷ هجری قمری کسوفی را از این طریق در زمان معین از دو زاویه دید بغداد و خوارزم با یکدیگر مقایسه نمودند و از این طریق فاصله دقیق بغداد و خوارزم را به دست آوردند.

او نخستین کسی است که جدول « واریاسیون» ماه را محاسبه می کند، به همین جهت به پیشنهاد یونسکو یکی از دهانه های سطح کره ماه به نام این ریاضیدان برجسته نامگذاری گردید.

ابوجعفر زامی: از بزرگترین نحویان و ادبای عصر خود که ثعالبی در یتیمه الدهر او فراوان ستوده و وی را از اعلام و ادیبان بزرگ خراسان دانسته که در میان فضیلت و ترازوی خرد کمتر بدیلی برای وی می توان در نظر داشت.

ابوعمرو مغازلی:

استاد و عم ابوالوفا بوژگانی و از استادان مسلم ریاضی در قرن چهارم است. ابو عمرو در حساب و علم اعداد ممتاز و استادی ماهر بوده و سال ها به پس دانش های زمان اشتغال داشته است.

شیخ ابوذر بوژگانی:

از شعرا و عرفای بزرگ قرن چهارم در خراان ات. خواجه عبدالله انصاری به وی ارادتی تام داشت و در طلب دیدار وی به جام آمد، اما زمانی رسید که شیخ دارفانی را وداع گفته بود و او تنها موفق شد یکی از مریدان بوزجانی یعنی صیاد گور گیر را ببیند و آن را با افتخار در آثار خود بازگو کند. تفسیر الفضول که از نوادر آثار کلامی و تفسیری قرن چهارم به شمار می آید بارها به اندیشه و آرای بوژگانی اشاره کرده و مشخص می کند که شیخ در اواسط قرن چهارم در کمال شهرت و اعتبار بوده است و نشان می دهد که نویسنده بارها محضر ابوذر را درک کرده و ابیات عربی را به نقل از وی آورده است. تا پیش از پیدا شدن اشعار ابوذر بوزجانی، عموم پژوهشگران و محققان ادبی سنایی و ابوسعید را پیشگام شعر عرفانی به شمار می آورند. به طوری که این نظریه مدت های مدیدی د رمحافل ادبی و کتب پژوهشی و دانشگاهی به شکل گسترده ای مطرح گردیده و پذیرفته شده بود، اکنون مورد بازبینی و تردید واقع شده است.

باید بپذیریم که ابوذر نه تنها صاحب نخستین تجربه های شعر عرفانی در زبان فارسی است که حتی گونه شطح را نیز در زبان پارسی او برای نخستین بار در نظم خویش کرده است و ابیات زیر در مطالعه شعر شطح در فارسی دارای کمال اهمیت است.

ما بار خدای با سزاییم                                                           واندر دو جهان یکی خداییم

ما نور و سرور عارفانیم                                                       ما چشم و چراغ اولیاییم

نمرود به گاه پور آزر                                                                    گفتا که خدای خلق ماییم

علاوه بر این می توان نخستین بارقه های وحدت وجودی را که از مبانی اصلی عرفای اشراقی ایران و برگرفته از ناب ترین اندیشه های آسمانی عرفان ایرانی پیش از اسلام می باشد در شعر و سخن بوزگانی نظاره کنیم.

شیخ احمد جامی:

احمد جام  ملقب به ژنده پیل یکی از صاحبدلان بزرگ و مشایخ روشن ضمیر خراسان در قرن پنجم و ششم هجری است که در روزگار خویش و قرن های متمادی پس از آن شهرت روحانی و حرمت معنوی و تاثیر کلام بسیاری داشته است. ژنده پیل عمری دراز و پرمشغله یافت و نزدیک یک قرن که قسمت مهم آن به ریاضت و مجاهدت تزکیه و تهذیب تبهکاران مصروف گشت، زندگی نمود. از مجموع نوشته ها و عقاید و افکار منثور و منظوم شیخ جام چنین برمی آید که وی مردی خودساخته و پرشور بود که روزهای زیادی از عمر خویش را به کوه نشینی و ریاضت های سخت توام با مجاهدت بیلغ همراه نموده بود. از دنیاجویان مردم فریب و مدعیان گزافه گوی بیزار و در حفظ سنن و ترویج آداب اخلاقی بی قرار بود. شیخ با بیان عقاید عرفانی و سخنان آشکار و بی پروای خود فق های قشری و ریاکار عصر را به خویش حساس ساخته بود.

«دکان داری چه از کعبه بر سازی و چه از مسجد و چه از خانقاه و چه نماز حج و چه از غزوه و چه از زهد و چه از قرایی و چه از صوفی گری و چه از پارسایی این همه دکان اری است.» زیربنای اندیشه های او بر محبت و دوستی استوار است. او چونان همه عارفان صافی ضمیر مقام دل و عشق ورزی را بر پایگاه خردمندی و عقل معاد را بر عقل معاش برتر می شمارد سخنانی که در بزرگداشت دل که کانون احساس و عواطف انسانی است ما را به شفقت و همدردی با هم فرا می خواند. عبادت او طاعتی به روی و ریا نیست، سودا و معامله با خدا نیز از آن بر نمی آید:

هرکه رخسار تو بیند به گلستان نرود                                                                                     آنکه درد تو کشد از پی درمان نرود

آن که در خانه دمی با تو به خلوت بنشست                                                                                                به تماشای گل و لاله و ریحان نرود

گرنه امید لقای تو بود در جنت                                                                                               هیچ عاشق به سوی روضه رضوان نرود

احمد جام ز انفاس تو گوید سخنی                                                                                             عاشق آن است که اندر پی درمان نرود

شیخ جام به یادبودهای زیبا و پذیرش و اقبال عام توجه چندانی نداشت و نام آوری به ننگ و بدنامی را بر نام نیکی که محصول ریا و تظاهر و فریب عوام باشد ترجیح می داد و معتقد بود که:

هرکه را روی در نکونامی است                                                                                         طمع عاشقی از او خامی است

چند گویی که عشق نام نکوست                                                                                           نام نیکوی عشق بدنامی است

قاسم انوار:

از عرفا و مشایخ بزرگ قرن هشتم و نهم هجری و از مریدان شیخ اوحد الدین کرمانی است. وی در عداد اشراقی ترین غزل پردازان شعر و ادب فارسی است که سوز و گداز عارفانه خویش را از مولانا و آزاد اندیشی و صفای طینت و بلنددستی را از خواجه رندان آموخته است. او در شعر و ادب یگانه دوران خویش بود چنان که امیر علیشر نوایی در وصف او می گوید:

در نور ضمیر کاشف اسرار است                                                                                  عالی گوهری که —–احرار است

خورشید ضمیر و مشتری آثار است                                                                           بی شبهه امیر قاسم انوار است

و صائب با آن همه ارجمندی و اعتبار ادبی خود را گدای در گه قاسم انوار می داند.

صائب از کاسه در کوزه می ریزد نور  تا گدای در شه قاسم انوار شوم

برخی وی را بر بالاترین مدارج عرفانی و در کنار نام بلند عطار و مولانا نهاده اند.

گاه مولانا و گه عطار و گاهی مغربی                                                                                    گه ز شوقش قاسم انوار می گوید سخن

کتاب انیس العارفین وی در بیان نفس و روح و قلب و عشق تاثیری شاخص در ادب عرفانی خراسان بزرگ و مناطق فارسی زبان داشته است. انوار بخش عمده ای از عمر پربار خود را  در هرات و بخشی را در خرگرد جام به احترام واعزار به تربیت رهروانی روشن اندیش و پاک ضمیر همت گماشت.

هاتفی خرگردی:

از دانشمندان عارفی ات که نام و زندگی اش با جام  و هرات پیوندی عمیق یافته است. وی خواهرزاده و مرید عبدالرحمن جامی است. عارفی به کمال رسیده که اوقات خود را به زراعت می گذرانید و درآمد آن را صرف فقرا و مساکین می نمود . مولف غزال الاخبار معتقد است که پس از جامی کسی به رتبه او نرسیده است.

شاه اسماعیل صفوی دیدار وی را بر خود واجب می دانست و در پیشگاه او زانوی ارادت زد و هنگام خداحافظی از هاتفی تحت تاثیر اشعار و اندیشه های عارفانه اش قرار گرفت و از هاتفی درخواست کرد شرح فتوحاتش را به نظم آورد که البته هاتفی به انجام آن توفیق نیافت و جامه بقا پوشید. هاتفی را می توان از بزرگترین شعرای منظومه پرداز فارسی دانست که گوی سبقت از بسیاری از همگنان خود ربوده و از بزرگترین منتقدان پنج گنچ نظامی است که در عرصه حماسه های تاریخی نیز از سرآمدان و شاخص ترین هاست.

نورالدین عبدالرحمن جامی:

نماینده تمام عیار شش دهه پسندهای فرهنگی قرن نهم است. جامی را خاتم الشعرای ادب کهن فارسی دانسته اند. شناخت او شناخت سیاس، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع قرن نهم و دوره تیموری را معین می کند . جامی نماد واقعی پیوند جام و هرات و مایه مباهات و افتخار این دو شهر و خراسان است. او با مجموعه ای از آرمان های سیاسی، مذهبی و عرفانی در سراسر تاریخ فرهنگ فارسی نه تنها بر اهالی منطقه، که در دوره های اخیر بر عرفان و ادب شرق و غرب جهان اثر گذارده است. لویی آراگون شاعر برجسته فرانسوی بسیار شیفته شعر و اندیشه او بود و دو اثر خویش، مجنون السا و چشمان السا را به وی تقدیم کرده است. آرمان رنو در شب های ایرانی بهره فراوانی از سخن وی برده است و لو کنت دولیل اعتراف می کند که در بنیان گذاری مکتب پارناسین از کلام جامی تاثیر فراوان پذیرفته است.

کلام تو وحی است جامی بلند                                                                                           که نازل شده ز آسمان دلت

در شعر و احن جامی اوضاع اجتماعی انعکاسی در خور یافته است و او به عنوان شاعر عارف از اوضاع مردم غافل نیست و به مخاطبان خود نمایانده است که جامعه بشری به رزش ای اخلاقی و عشق و مهرورزی از همه نیازمند است.

هرکه غمگین کندت شادش کن                                                                                             آنکه بندت نهد آزادش کن

کینه جویی روش احسان نیست                                                                                        هرکه احسان نکند انسان نیست

عرفان عملی جامی در حد حرف و حدیث و فلسفه محدود نمی ماند تا تنها خویشتن را نجات بخشد و در قبال جامعه و یارانش هیچ مسئولیتی نداشته باشد. بلکه رهایی و همراه کردن دیگران را برای خویش ضروری تر می شناسد. دیوان وی مظهر پختگی و کمال و قله افکار بلند اوست . نه تنها می خواهد افلاکی شود و از این خاکدان راهی به سوی آسمان و آن جهان گشاید ، بلکه میل دارد از جهان دیگر خبری به دست آورد.